موضوع: خشم و غضب محقق: زینب مرصادی زیر نظر استاد دکتر حسینی شاهرودی خشم و غضب خشم نیرویی است دفاعی که برای دفاع از خود و پاسداری از حق در نهاد انسان گذارده شده؛ ولی چون از محور اصلی خویش خارج گردد تبدیل به یکی از رذائل بزرگ می شود و رذائل مهم دیگی را با خود به همراه می آورد. بنابراین اگر خشم در جهت پاسداری از حق و دفاع از چیزی باشد که دفاع از آن عقلاً و شرعاً ضروری است، از جمله فضائل است؛ اما اگر بر مبنای خودخواهی بوجود آید مادر بسیاری از رذائل می شود. کسی که هرگز خشم به سراغ او نمی آید، و در برابر تمامی صحنه ها بی تفاوت و آرام است او انسان کاملی نیست؛ خشم در مواجه? با ظلم و تعدی و در مقام دفاع از حقیقت به شرطی که شکل افراطی به خودنگیرد و انسان را از محور اعتدال خارج نکند ناشی از بیداری دل و حساسیت در برابر حق و باطل است. خشمی که بر اساس خودخواهی بوجود آید، بارزترین شکل خشونت روحی است و در صورتی که شخص قدرت بر انتقام داشته باشد، او را وادار به اعمال خشونت می کند؛ و اگر شخصی قدرت بر انتقام (با فرونشاندن آتش غضب از روی اختیار) نداشته باشد، به درون او گریخته و به صورت عقده های روحی و کمپلکسهاتی روانی در قالب کینه در می آید. این کین? درونی که حالت تغییر شکل یافت? غضب است، بصورتهای مختلف برحسب شرایط بیرونی ظاهر می شود که از مهمترین آنها، حسد، غیبت، دروغ، تهمت، شماتت، تحقیر،بد زبانی، شدت عمل و بطور کلی بدخلقی، ستم، آزار، تضییع حق، و امثال آن است. خلاصه، خشم شعل? آتشی است بس خطرناک که مرتب? ناقصه ای از جنون است؛ چنانچه بعضی از علمای اخلاق هم آن را تعبیر به جنون موقتی نموده اند؛ و از این جهت است که در موقع اشتداد آن نصیحتی و موعظه ای در او اثر نمی کند، بلکه برآشفته تر می شود؛ و سبب آن احساس ناملایمی است از غیر؛ و از آن حالی بر انسان طاری می شود که در مقام انتقام بر می آید و به هر مقداری که قدرت داشته باشد و غضب او اقتضاء نماید به کشتن، یا شکستن سر و دست و ناقص نمودن اعضاء از چشم و سایر جوارح، یا فحش دادن به پدر و مادر و شتم و عرض و ناموس، یا به دادو فریاد و صیحه ونعره زدن به سرو صورت خود و کندن ریش و سبیل خود، زخمی کردن، پاره کردن یقه و شکستن کاسه و اشباه اینها، و گاهی تکلم به کلمات کفر آمیز با یک صورت کبود شد? درهم کشیده و چشمان سرخ شده و رگهای برجسته و دهان و لبهای کف کرده و امثال این حالات و عوارض؛ مقتضیات این مرض در مردم مختلف است، بعضی به اندک ناملایمی که از غیر احساس کند و با اندک ضرری از ناحیه غیر که متوجه آنها بشود-ولو قابل توجه نباشد- سبب و علت چنین حالات در شخص غضب کننده می گردد. امور مزبور علاوه بر اینکه ظلم و آزار و اذیت به مؤمن است که عقلاً و شرعاً قبیح و حرام است؛ و از صفات شنیعه و رذیله و باعث تنفر دوستان و آشنایان بلکه تنفر خویشان و نزدیکان بلکه تنفر زن و فرزند از ایشان است. به درجه ای که ممکن است گاهی متمایل به مرگ او بشوند. بد خلقی در عده ای به قدری قویست که در اثر اندک ناملایمی که چندان قابل اهمیت نیست فوق العاده متأذّی و منزجر می گردند و به کوچکترین گفتار یا کرداری که بر خلاف میل و طبع آنان بوده باشد درشتی نموده و برآشفته می گردند و دائماً حال آنها به این منوال است؛ و لهذا همیشه گرفتار خاطر و مهموم و مغموم می باشند و با هر کس بیشتر معاشرت دارند بیشتر تظاهر به این احوال می نمایندو از این جهت است که در خانه با زن و فرزند دائماً به بدزبانی و فحاشی و ایراد گرفتن به سر می برندو زندگی را بر آنها تلخ و ناگوار می کنند و خودرا هم موردغضب و سخط پروردگار و مستحق دخول در آتش دوزخ می نمایند. در وسائل است که می گوید: اِیّاکُم سُوءَ الخُلقَ فَاِنَّ سُوءَ الخُلقِ لامُحالَةَ فی النّار. دوری کنید از بدی خلق، بدرستی که خلق بد در آتش جهنم است. کُلُّ سُوء لَهُ تَوبَةٌ وَ ما مِن تائب اِلاّ وَقَد یُسلَمُ تَوبَتُهُ ما خلا سَیئُ الخُلق لانَّهُلایشتُوبُ مِن ذَنبٍ اِلاّ وَقَد وَقَعَ غَیرَهُ اَشَرَّ مِنهُ. هر بدی را توبه ای است و هیچ توبه کننده ای نیست مگر اینکه توب?او قبول می باشد مگر توب? بدخلق به جهت اینکه بدخلق توبه نمی کند از گناهی مگر اینکه داخل می شود در گناهی بدتر از آن و از نتایج سوء خلق است فحاشی و بدزبانی. اسلام هر گونه تعدی و اذیت و آزار و ضرر اشخاص را نسبت به یکدیگر به شدت منع و نهی می کند. از رسول اکرم (ص) نقل شده: اَلمُؤمِنُ حَرامٌ کُلةُ عِرضُهُ وَ مالُهُ وَدَمُهُ . (بالاخص دربار?مؤمنین می گوید) تمام جهات مؤمن یعنی عِرض و مال و خون او بر دیگران حرام است. اقسام خشم و غضب مردم با داشتن قو? انتقام در سه حال قرار می گیرند: افراط، تفریط، اعتدال. آنها که در راه افراطند، مردمی هستند که دارای قو? انتقام نبوده یا اندکی از آن در وجودشان می باشد؛ بدیهی است که این طریق مذموم است و همانست که از آن به بی غیرتی تعبیر می کنند، در نتیجه ناموس خودرا در دست دشمن می گذارند و تن زیر بار پست فطرتان می دهند و خود راناچیز می انگارند و هر کار زشتی را که ببینند چشم پوشی می کنند؛ با آنکه خدای متعال یاران نیک پیغمبر (ص) را به داشتن غیرت ستوده است: مُحمَّدٌ رَسُول اللهِ وَالَّذینَ مَعَهُ اَشِدّاءُ عَلَی الکُفّار رُحَماءُ بَینَهُم. حضرت محمد (ص) رسول خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سخت می گیرند و غیرت به خرج می دهند و درمیان خودشان به مهربانی رفتار می کنند. در قرآن خطاب به رسول اکرم (ص) آمده است: یا اَیُّهَ ا النَّبیُّ جاهِدِ الکُفّارَ وَالمُنافِقینَ وَاغْلُظ عَلَیهِم. ای پیغمبر با کافران ومنافقان جهاد کن و برآنهاغیرت به خرج ده و بر آنها سخت گیر. شکی نیست که سخت گرفتن و غیرت به خرج دادن از جمله آثار غضب است؛ و اما درج? افراط قو? انتقام این است که به اندازه ای چیره شود که از فرمان عقل و دین خارج گردد و سر زیر بار اطاعت آنها در نیاورد در نتیجه انسان نمی تواند قو? بصیرت و فکر و نظر خود را به کاربرد و اختیارش سلب می شود. اما درج? اعتدال این است که خود را به صفت پسندید? توحید بسازد، بنحوی که در جان و روحش رسوخ یابد و همه چیز را از خدا بداند؛ مانند قلمی که در دست نویسنده ای باشد. بدیهی است چنین کسی خشم را به نیروی توحید دور می سازد و با حُسن ظن به خدا دفع می نماید و معتقد است که همه چیز از خداست و خدای متعال هر چه را برای اوتقدیر فرموده به نفع اوست؛ چه بسا خیر وی در گرسنگی، بیماری، زخم خوردن و کشته شدن قرار داده شده است؛ بنابراین دربار? مقدرات خدا خشمگین نمی شود و دل را به یاد خدامشغول می کند و میداند که خدا این کار را دوست دارد؛ به این نحو آتش خشم را فرو نشاند. خشم و غضب از دیدگاه روایات پیامبر اکرم (ص) می فرماید: اَلغَضَبُ یُفسِدُ الایمانش کَما یُفسِد النخِلّش العَسَلَ . خشم ایمان را فاسد می کند چنانکه سرکه عسل را خراب می کند. از امام صادق (ع) نقل شده است: اَلغَضَبُ مِفتاحُ کُلِّ شَرٍّ . خشم کلید هر بدی است. از امام صادق (ع) است: مَن لَم یَملِک غَضَبُه لَم یَملِک عَقلُه . کسی که مالک غضب و خشم خویش نباشد، مالک عقلش نشده. حضرت علی (ع) می فرمایند: اَلغَضَبُ شَرٌّ اِن اَطعَتهُ دمرٌ، اَلغَضَبُ عَدُوٌّ فَلا تُمِلکُه نَفَسُکَ، اَلغَضَبُ سُفسِد الاَلبابَ، وَ یَبعُد مِنَ الصَّوابِ، اِحذر الغَضَبَ فَلِنَّهُ نارٌ مُحرِقَةٌ اِیّاکَ وَ الغَضَبَ فَاَوَّلُهُ جُنُونٌ وَ اخِرُهُ نِدمٌ بِئسَ القَرینس، اَلغَضَبُ یُبدِی المَعایبَ وَ بُدنِی الشَّرّ وَ یُباعِد الخَیرَ، مَن غَلَبَ عَلَیهِ غَضَبُه وَ شَهوتهُ فَهُوَ فی جَبَزِ البَهائم . خشم شر است؛ اگر پیروی از آن کنی تو راهلاک می کند؛ خشم دشمن توست پس او را مالک نفس خودمکن؛ خشم خردها را فاسد و آدمی را از راه صواب دور می کند؛ از خشم دوری کن که آتش سوزان است؛ از خشم بپرهیز زیرا اول، دیوانگی و آخر، پشیمانی است؛ وخشم بد قرینی است، عیوب آدمی را ظاهر می سازد و بدی را نزدیک و خوبی را دور می کند؛ کسی که بر او خشم و شهوتش چیره شود پس او در رتب? چهار پایان است. در اینجا این نکته راهم بدانیم که انسان در حال غضب نسبت به مغضوب علیه حالت مختلف دارد. وقتیکه فردی نسبت به دیگری که از پست تر است غضبناک شود و یقین کند که بر او چیره و غالب است، در این هنگام خون در اعضاء او انبساط پیدا می کند؛ و اگر بر شخص نیرومندی خشمگین شود و نتواند انتقام بکشد، خون در زیر پوست بدنش بسته شده و به آنحال به قلب جاری گردیده حالت ترس در او بجا می گردد و رنگش زرد می شود؛ اگر بر مانند خود غضبناک شود قبض و بسط خون هر دو در وی بروز می کند، و در نتیجه گاهی رنگش مایل به سرخی می شود و گاهی مایل به زردی ، و اضطرابی برای وی دست می دهد تا درصدد انتقام برآید. منابع: 1- عرفان اسلامی، شرح مصباح الشریعة و مفتاح الحقیقه، جلد 10، حسین انصاری، ناشر: انتشارات پیام آزادی، سال چاپ 1367. 2- روش جدید اخلاق اسلامی، تألیف آیت الله آصف محسنی، انتشارات صنوبر، سال چاپ 1365. 3- تکامل در پرتو اخلاق، تألیف غلامرضا سلطانی، سال چاپ 1364، ناشر دفتر انتشارات اسلامی. 4- اخلاق و تربیت اسلامی، تألیف حسن منفرد، انتشارات طوبی، سال چاپ 1370. 5- اخلاق و روابط اسلامی، حجة الاسلام احمد صادقی اردستانی، انتشارات انجمن اسلامی وزارت فرهنگ و آموزش عالی، سال چاپ 1364. 6- بنیادهای اخلاق اسلامی، جلد 2، تألیف علامه سید عبدالله شبّر، ترجمه علی مشتاق عسکری، ناشر مؤسسه دین و دانش، سال چاپ 1365.
شاهرودی مباحث مربوط به تدریس اینجانب مانند سرفصل ها، عناوین پژوهشهای مربوط به درس، پژوهشهای دانشجویان در زمینه های فلسفه و عرفان و سایر دروس رشته فلسفه و حکمت اسلامی به منظور استفاده دانشجویان علاقمند ارائه خواهد شد